Blog . Profile . Archive . Email


عشق وعاشقی کشکه ..بیا تو

در مورد قیامت و روز محشر

با سلام لطفا مطالب رو بخونید

نظر یادتون نره

نوشته شده در یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:,ساعت 23:6 توسط نازنین زهرا| |

برایه سلامتی آقا امام زمان

                     صلوات

                                  صلوات

                                            صلوات

                                                 صلوات

                                                             صلوات

                                                                  صلوات

 

نوشته شده در شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,ساعت 22:42 توسط نازنین زهرا| |

امشب شب جمعه ..........

برا ظهور امام زمان دعا کنیم.........

تا این ظلم و ستم با ظهور اقامون امام زمان تموم بشه......

خدایاا

خسته از این همه ظلمم............

از ادما که فقط به فکر خودشونن.........

آی آدما.......

چرا با هم قهرید .........؟؟

چرا یه خواهر نباید هیچ وقت از برادراش رو ببینه..........

چرا باید یه خواهر با داشتن 4 تا داداش.......

بیخیال......

خدایا شکرت.........

نظر یادتون نره..

نوشته شده در جمعه 1 دی 1390برچسب:,ساعت 1:8 توسط نازنین زهرا| |

خدایا کمک کن تا درراهی که قدم بر میدارم

را خیر خواهی باشد

خدایا اگرخواستی زمانیکه به من ثروت فراوان دهی

غرورم را از من بگیر تا دل نشکنم

خدایا شکرهزاران بار شکر

نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت 1:47 توسط نازنین زهرا| |

– در روایات به تفضیل بیان شده است که ده گروه هستند که از فزع روز قیامت در امان هستند . گروه اول ائمه ی معصومین و انبیاء الهی و کسانی که تحت ولایت معصومین الهی هستند . داریم که اگر کسی در ولایت امیرالمومنین وارد بشود از عذاب در امان است . گروه دوم کسانی هستند پیامبر فرمود : هر چشمی در روز قیامت ترسان و گریان است مگر سه چشم که خندان است :  یکی چشمی که گریه برای ترس از خدا داشته است . مثل گریه ی ایام محرم که خدا این گریه را دوست دارد و قطعا این گریه قرب می آورد . برای انبیاء الهی گذشته روضه ی امام حسین (ع) توسط جبرئیل خوانده می شد و آنها اشک می ریختند و این گریه ریشه ی گناهان را می سوزاند . کسی که مال حرامی می خورد یا نگاه حرامی می کند یا چیز حرامی گوش می کند ، اینها ظاهر گناه است . این گناهان ریشه دردرون ما دارد. احتمالا یک خشمی ، یک شهوتی در درون ما جنبیده شده و تصمیم گناه گرفته شد و رفتار گناه آلود انجام گرفته است . پس آلودگی ها در باطن ماست . از آن طرف کسی که گریه می کند ظاهرش اشکی است که از چشم سرازیر می شود اما در باطن فرد یک اتفاقی افتاده است که نمود ظاهری آن اشک است . آن اتفاقی که افتاده حسنه ی زیبایی است و یک پیوندی با اباعبدالله است که حسنه ی درونی است که ریشه ش گناه را پاک می کند . این چشم می تواند در این دنیا گریان و در آن دنیا خندان باشد. دومین چشم ، پیامبر فرمود : چشمی که از حرام چشم بپوشد و بتواند چشمش را از حرام پُر نکند . سومین چشمی که در قیامت خندان است چشمی است که شبی را در راه خدا بیدار باشد. خوشا به حال افرادی که شغل هایی دارند که در راه خدا بیدار هستند مثل دکتر ، پرستار و مرزبانان .یعنی کسی که سحر را درک می کند ، پدر و مادری که برای بچه هایشان بیداری می کشند و کسی که برای تحصیل علم یا عبادت بیدار است . خدا این کارها را دوست دارد. گروه سوم که از فزع قیامت در امان هستند کسانی هستند که به پیرها و سالخورده ها احترام می گذارند . انسان فکر می کند که باید کار عجیب و غریبی انجام بدهد تا از فزع روز قیامت در امان باشد یا یک ریاضتی بکشد ولی با کارهای کوچک هم می شود انسان از هول روز قیامت در امان بماند . پیامبر در جلد اصول دو م کافی می فرماید : کسی که مقام یک بزرگتری را به خاطر سنش حفظ بکند و به او احترام بگذارد خدا او را را فزع روز قیامت در امان می دارد. این تجلیل خداست . کسی که نمی تواند به بزرگتری احترام بگذارد ، نمی تواند به بزرگتر بزرگترها هم احترام بگذارد . کسی که به بزرگتر احترام می گذارد می تواند به خدای الله هم احترام بگذارد . پیامبر می فرماید : بزرگتر ها برکت خانواده هستند . با احترام گذاشتن به بزرگترها در خانواده امنیتی ایجاد می شود . اگر در خانواده احترام بزرگترها حفظ نشود سنگ روی سنگ بند نمی شود . وقتی حرمت ها زیر پا گذاشته بشود صمیمیت و صفا از خانواده ها بیرون می رود و هر کسی احساس ناامنی می کند ولی اگر در خانواده حرمت ها حفظ بشود امنیت روحی و روانی در خانواده ها و به تبع آن در جامعه ایجاد می شود. شما که در اینجا امنیت کاشته ای در روز قیامت امنیت برداشت می کنی . روز قیامت ثمره ی اعمال ما و بازتاب خود اعمال ماست . اگر ما به این توصیه ی دینی عمل کنیم ، صدای مان را روی پدر و مادر و بزرگترها بلند نکنیم ، از آنها مشورت بخواهیم ( روایت داریم که پیر در خانه مثل نبی است ) ، از آنها جلوتر نیفتیم و از آنها مراقبت بکنیم پیر دیگر احساس ناامنی نمی کند و احساس می کند که  موقعیتی دارد . بعد این فرهنگ به نسل بعد منتقل می شود . روایت داریم : شما به بزرگترهای تان احترام بگذارید و کوچکترها به شما احترام می گذارند . ابراهیم بن شعیب خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت که من پدر پیر و سالخورده ای دارم که او را روی دوشم می گذارم و کارهایش را انجام می دهم این چطور است ؟ امام فرمود: اگر می توانی عهده دار کارهای او بشوی دریع نکن و حتی لقمه در دهان آن بگذار . این کار تو در روز قیامت سپری در برابر آتش برای تو می شود . زکریای ابراهیم مسیحی بود . او مسلمان شد و در زمان حج خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت که پدر و مادر من هنوز مسیحی هستند . مادرم نابینا است و احتیاج به رسیدگی دارد .آیا من می توانم با آنها هم غذا بشوم ؟ امام پرسید : آیا آنها گوشت خوک مصرف می کنند ؟ گفت : خیر . امام فرمود : با آنها باش و اگر آنها از دنیا رفتند تمام کارهای آنها را خودت انجام بده. او پیش آنها برگشت و عجیب به مادرش محبت می کرد . و همه ی کارها او را انجام    می داد . مادرش متوجه تغییر رفتار او شد و از او سوال کرد . او گفت که مسلمان شده است و این توصیه پیامبر است و مادرش گفت که تو خوب دینی انتخاب کرده ای و من هم می خواهم مسلمان بشوم و بعد مسلمان شد و فورت کرد . البته بزرگترها هم باید حرمت خودشان را حفظ کنند و کاری کنند که کوچکترها بتوانند به آنها احترام بگذارند . بزرگترها با نیش زدن ، توقعات زیادی ، تحمل نکردن و دخالت بیجا کردن باعث      می شوند که کوچکترها خسته بشوند و طاقت نیاورند و بی احترامی صورت بگیرد . چهارمین دسته کسانی هستند که بر خواندن سوره هایی مداومت دارند . کسانی که    سوره ی والعصر و دخان را در نمازهایشان بخوانند در امان هستند . خواندن سوره ی یوسف و خواندن سوره ی احقاف در روز یا شب جمعه هم این خاصیت را دارد . پنجمین دسته کسانی هستند که در مکه یا مدینه از دنیا بروند بخصوص اگر در مکه دفن بشود که بلد امن الهی است . از دنیا رفتن در جایی به اختیار فرد نیست . این یک تفضلی است که اگر شرایط حداقلی برای مومن بودن را داشته باشد ، این می تواند به فرد کمک کند و اِلا اگر فرد اصلا مومن نباشد اگر در مکه هم بمیرد کمکی به او     نمی کند . ششم کسی که فحشا یا شهوت حرامی برای او پیش بیاید و بتواند آنرا مهار کند از فزع روز قیامت در امان است . داریم : کسی که صحنه ی حرامی برای او پیش بیاید و بخاطر خدا از آن چشم پوشی کند از فزع روز قیامت ایمن می باشد . رجبعلی خیاط می گوید که اگر خدا به من التفاتی کرد بخاطر این بود که در جوانی صحنه ای مثل حضرت یوسف برای من پیش آمد و همانجا با خدا معامله کردم و گفتم که خدایا من بخاطر تو از این لذت حرام می گذرم و تو هم من را تربیت کن. و فرار کردم . از آن موقع چشمم باز شد . هفتمین گروهی که از فزع روز قیامت در امان هستند کسانی هستند که صحنه ی غضب و عصبانیت برایشان پیش بیاید و آنرا کنترل کنند زیرا در عصبانیت ها است که غیبت و تهمت و فحش زده می شود . انسان قبل از اینکه به سمت عصبانیت برود باید آنرا کنترل کند زیرا موقع عصبانیت کنترل کردن آن خیلی مشکل است . آتش عصبانیت شعبه ای از جهنم است . اگر کسی بتواند خودش را در هنگام عصبانیت کنترل کند خودش را از عصبانیت نجات داده است . امام کاظم (ع) می فرماید : کسی که خشم خودش را فرو ببرد در حالی که توانایی آنرا دارد ، در روز قیامت خدا دل این فرد را از ایمان و امنیت پر می کند . کنترل غضب کار سختی است ولی شدنی است و احتیاج به تمرین دارد . حاج احمد خوانساری عظمت و عصمت بالایی داشت . یکی از خصوصیات ایشان همان فرو بردن خشمش بود. بعضی ها به ایشان فحش می دادند . یک روز فردی به ایشان فحش داد و ایشان هیچی نگفتند . هنگام نماز ایشان گفتند که شما اجازه می دهی که بروم نمازم را بخوانم . فرد خجالت کشید و معذرت خواهی کرد

نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت 23:17 توسط نازنین زهرا| |

یکی از خطرناک ترین راهزنان دین مخصوصا در آخر الزمان شیطان است . که با تمام لشکریان و قوای خودش سعی می کند انسان را به انحراف بکشاند . شیطان می داند که در آخر الزمان دارد به اجل خودش نزدیک می شود و به آخرین فرصت های خودش می رسد . در قرآن داریم که وقتی شیطان از بهشت رانده شد ، از خدا خواست که تا قیامت به او مهلت بدهد . خدا فرمود : من تا وقت معلومی به تو مهلت   می دهم . در بعضی از روایات وقت معلوم را زمان ظهور دانسته اند و آن زمان وقت شیطان تمام می شود . موقع ظهور و رجعت ائمه که دین گسترش پیدا می کند ، موانع دین که یکی شیطان است کم می شود . بعد از شیطان هنوز هوای نفس است که باعث تحریک انسان به گناه بشود. البته گناهانی که بطور فراگیری ظلمی را بوجود نیاورند . زیرا آن زمان ، زمان عدل است . شیطان بعنوان یک عامل بیرونی که برای انسان دو راهی خیر و شر درست می کرد ، وقتی خود انسانها خیر و عبودیت را انتخاب کردند فلسفه ی وجودی شیطان از بین می رود . شیطان در آخر الزمان تمام دست و پاهای آخر خودش را خواهد زد و هر چه تیر دارد رها می کند . اصلی ترین کار شیطان وسوسه و دعوت به شر ، آلودگی ها ، انحراف از دین و دیانت است منتها برای اینکه این دعوت شیطان مورد پذیرش قرار بگیرد و انسانها او را به خانه ی خودشان راه بدهند شیوه ها و ترفندهایی دارد .او می داند که انسانها براحتی شر را قبول نمی کنند بنابراین ترفندهایی دارد که زشتی ها را بقبولاند و وارد زندگی مردم بکند . یکی از شیوه های شیطان تزیین است . یعنی زشت را زیبا جلوه دادن ، بدی و آلودگی را خوب نشان دادن تا انسانها آنرا قبول بکنند زیرا انسانها فطرتا از زشتی ها بدشان می آید . وقتی شیطان بدی را به شکل خوبی ها جلوه داد و منکر را به شکل معروف جلوه داد ، چه بسا با توجیحی که برای انسان در مورد کار زشت صورت می گیرد موجه می شود و کار را انجام    می دهد . یکی دیگر از ترفندهای شیطان تحقیر کردن و کوچک شمردن گناه است . یعنی شیطان وسوسه می کند که این گناه چیزی نیست . یکی دیگر از ترفندهای شیطان سیاست گام به گام و تدریجی جلو آمدن است که در قرآن به خطوات تعبیر شده است . شیطان در به انحراف کشاندن انسان خیلی صبور است . امیرالمومنین فرمود : شیطان دین شما را گره گره باز می کند. خیلی آرام و آهسته نفوذ پیدا می کند . کسانی که در اعمال خودشان مواظبت ندارند ممکن است که سرباز و اسیر شیطان بشوند . شیطان کسی را نمی کشد بلکه اسیر می گیرد . شیطان می خواهد یار درست کند . شیطان درابتدای کار کسی را دعوت به بت پرستی یا فحشا یا دزدی نمی کند . مخصوصا در انسانهای متدین می داند که این دعوت ها جا نمی افتد . او ابتدا یک زاویه انحراف کوچکی در زندگی درست می کند . مثلا شیطان انسان را نسبت به امور شبه ناک      بی اعتنا می کند . مثلا این غذای شبه ناک چیزی نیست یا این حرف نمی دانم غیبت است یا نه ولی چیزی نیست . احتیاط نکردن و لبه ی پرتگاه راه رفتن ، اگر کسی به    بی قیدی به مشتبهات و لبه پرتگاه راه رفتن عادت بکند ، شیطان یک قدم جلو می آید . در قدم بعدی شیطان گناهان صغیره را کوچک می کند . مثلا یک شب که هزار شب نمی شود و این کار به کسی ضرر نمی زند و بعد کم کم انسان بزرگترین گناهان را انحام می دهد . ما در تاریخ می بینیم که بعضی انسانها، افراد بدی نبوده اند ولی از جنایت کارترین انسانها شده اند . مثلا عبدالملک مروان که از خلفای بنی امیه بود زمانی به کبوتر مسجد معروف بود. او وقتی به خلافت رسید خیلی کشتار کرد . او می گفت : زمانی اگر من مورچه ای را می کشتم وجدانم آسوده نبود ولی الان آدم می کشم و اصلا ناراحت نیستم . او در عرض یک شب به این مرحله نرسیده است . این افراد درونشان کم کم پوک شد و شیطان در آن جای گرفت . شمر زمانی جزو سربازان امیرالمومنین بود . شمر در جنگ صفین زخمی شد . چه اتفاقی افتاد که او آنقدر سقوط کرد که جزو جلادهای کربلا شد؟ این اتفاق تدریج می افتد . انسانها در اول خوب بدنیا می آیند ولی بتدریج قاتل می شوند . امیرالمومنین در خطبه ی 7 نهج البلاغه می فرماید: شیطان در بعضی افراد تخم گذاری می کند . جوجه هایش را پروزش می دهد و آرام آرام آنها را بزرگ می کند . در حدی که این افراد بلند گو و دیده بان شیطان می شوند. یعنی شیطان در او نفوذ کرده است . یکی دیگر از راههای شیطان این است که به تناسب روحیات هر کس در او نفوذ می کند . او روانشناس بسیار ماهری است . او از نقاط ضعف انسانها وارد می شود و کار خودش را انجام می دهد . سوره ی اعراف آیه 16 می فرماید : شیطان از چهار طرف می آید . این چهار طرف ، جهت جغرافیایی نیست . شیطان وارد روح و جان انسان می شود و روح انسان مجرد است . این چهار جهت کنایه است . اینکه شیطان از جلو می آید یعنی آخرت که در جلوی ما است را کوچک نشان می دهد . مثلا اگر فرد گناهی انجام داد می گوید : بعدا توبه می کنی . یعنی آخرت را نسیه       می بیند و فکر می کند که خیلی فرصت دارد . علامه طباطبایی در تفسیر المیزان     می فرماید شاید معنای از جلوی این باشد که شیطان در آرزوهای انسان تصرف می کند . یعنی آرزوها را در انسان بزرگ می کند و انسان برای رسیدن به این آرزوها دست به هر کاری می زند . شیطان برای بعضی ها از راه پشت سر می آید یعنی از راه دنیا که انسان بعد از مرگ آنها را پشت سر می گذارد مثل مال دنیا و فرزند . اینکه شیطان از سمت راست و چپ می آید کنایه از خوبی ها و سعادت است و سمت چپ کنایه از     بدی هاست . شیطان برای بعضی ها از راه عبادات و خوبی ها وارد می شود. شیطان بعضی ها را وسوسه می کند که در عبادات زیاده روی کنند و وقی انسان فوق حد ظرفیت خودش کار کند زده می شود. یا انسان دچار عُجب می شود. گاهی شیطان از راه تدین وارد می شود و فرد را دچار وسواس در طهارت و عبادات دینی می کند . گاهی شیطان هواها را بصورت دین قالب می کند . اینها شیوه های نفوذ شیطان است

نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390برچسب:,ساعت 19:20 توسط نازنین زهرا| |

امروز چهلم امام حسین ع است

خدایا ..........

به حق این روز

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم اشف کل مریض

خدا...........

اومدم در خونت برم نگردون به حق این روز عزیز

التماس دعا...........


نوشته شده در شنبه 24 دی 1390برچسب:,ساعت 15:1 توسط نازنین زهرا| |

– آیا قیامت ذاتاً هولناک است؟
در مورد قیامت ما به طور کلی سه مرحله بحث داریم . اولین مرحله ای که باید در ارتباط با آن بحث کنیم ، نفخ صور است .

همان دمیدن حضرت اسرافیل در صور است . نفخ صور باعث میراندن یک عده و بعد از آن زنده شدن تمام اموات خواهد شد .

 مرحله ی دوم قیامت : بعد از اینکه همه از قبر ها برخواسته و روح به جسم بازگشت و تعلق دوباره گرفت . و همه در عرصه ی محشر جمع شدند . تمام خلایق و انسان ها از اولین تا آخرین حضور پیدا می کنند . همه ی انسان ها باید در صحنه ی محشر ، از توقف گاه هایی عبور کنند . به تعبیر قرآن و برخی روایات عقبه ها و گردنه هایی وجود دارد . شما دیده اید که در کوه ها گاهی اوقات گردنه های صعب العبوری وجود دارد . این هم به همین صورت است . کلاً پنجاه توقفگاه است که ما باید در هرکدام از آنها توقف کنیم. جماعت محشر باید حرکت کرده و به هرکدام از این توقفگاه ها برسند . البته هرکسی حساب خود را دارد و اینطور نیست که مثلاً در صف بایستند . هیچ کس به دیگری کاری نداشته و مشغول کار خود است . اگر کسی از این توقفگاه های پنجاه گانه عبور کرد به جزایی که یا بهشت و یا جهنم است، می رسد. اینجا دیگر ابدی و جاودانه است . کسی که وارد بهشت می شود دیگر بیرون نمی آید . اما کسی که وارد جهنم می شود تا زمانی که تطهیر شود در آنجا باقی می ماند. در جهنم سختی هایی را می چشیم که باز تاب اعمال خود ما در دنیا است . به تعبیر مکرر قرآن ، سختی ها و آسانی های آخرت فقط مربوط به اعمال انسان در دنیا است

نوشته شده در شنبه 24 دی 1390برچسب:,ساعت 14:17 توسط نازنین زهرا| |

شیطان..  

 

دیروز شیطان را دیدم ، در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود ،فریب می فروخت. مردم دورش جمع شده بودند. هیاهو می کردند وهول می زدند  و بیشتر می خواستند.توی بساطش همه چیز بود غرور،حرص ، دروغ ،جاه طلبی ... .هرکس چیزی میخرید و در ازایش چیزی می داد. بعضی ها  تکه ایاز قلبشان را و بعضی پاره ای از روحشان را. بعضی ایمان  را  می  دادند و بعضی آزادگی را. شیطان می خندید و دهانش بوی گند جهنم می داد.  حالم را به هم می زد. دلم می خواست همه ی نفرتم را توی  صورتش تف کنم.انگار ذهنم را خواند . موذیانه خندید و گفت: من با کسی  کاری ندارم  و آرام نجوا می کنم . نه قیل و قال میکنم نه کسی را مجبورمی کنم  که چیزی از من بخرد. می بینی ! آدم ها خودشان دور من جمع می شوند.

 

 آن وقت سرش را نزدیک آورد و گفت : البته تو  با آنها فرق می کنی . تو زیرکی ومومن .زیرکی و مومنی آدم را نجات  می دهد.این ها ساده اند و گرسنه و به جای هر چیزی فریب میخورند.

از شیطان بدم می آمد . اما حرف هایش شیرین بود . گذاشتم حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت.ساعت ها کنار بساطش نشستم. تا

این که چشمم به جعبه ی عبادت افتاد که لا به لای چیزهای دیگر بود.

دور از چشم شیطان آن را  برداشتم و در جیبم گذاشتم و با خود گفتم بگذار یک بار هم که شده کسی چیزی از شیطان بدزد. بگذار یک بار هم او فریب بخورد.

 

به خانه آمدم و در کوچک جعبه راباز کردم توی آن اما جزغرور چیزی نبود. جعبه از دستم افتاد و غرور توی اتاق پخش  شد ، فریب خورده بودم ،فریب.دستم را روی قلبم گذاشتم،قلبم نبود. فهمیدم که آن را کنار بساط  جا گذاشته ام . تمام راه را دویدم، تمام راه  لعنتش  کردم، تمام راه خدا خدا کردم .می خواستم یقه ی نامردش را بگیرم عبادت دروغیش را به سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم. به میدان رسیدم اما شیطان نبود . او رفت. داشتم های های گریه می کردم.اشک هایم که تمام شد بلند شدم تا بی دلیم را با خود  ببرم.صدایی شنیدم صدای قلبم را و همان جا بی اختیار به سجده افتادم و زمین رابوسیدم به شکرانه ی قلبی که پیدا شده بود!!!

 

                                                                      

 (عرفان نظرآهاری)

نوشته شده در جمعه 23 دی 1390برچسب:,ساعت 13:45 توسط نازنین زهرا| |

قیامت

زمانی که قرآن می خواهد قیامت را توصیف کند می فرماید:. قیامت به ناگهان فرا می رسد . در روایتی داریم که حضرت عیسی (ع) از جبرائیل پرسیدند که قیامت چه زمانی فرا می رسد؟ حضرت جبرائیل وقتی اسم قیامت را شنیدند به خود لرزیدند . سپس گفتند که از کسی چیزی پرسیدی که در این مسئله داناتر از شما نیست . فقط همینقدر به شما بگویم که بر آسمان ها و زمین سنگین است . و ناگهان فرا می رسد . علامه مجلسی در جلد شانزده بحار الانوار نقل کرده که امام باقر (ع) فرمودند : روزی پیامبر اکرم (ص) و جبرائیل نشسته بودند . یک مرتبه جبرائیل به عالم بالا توجهی کرد . و رنگ او تغییر کرد . در روایت است که پیامبر فرمودند جبرائیل از ترس زرد شد . به همان نقطه ای که او نگاه کرد ، من هم نگاه کردم . دیدم فرشته ی بسیار عظیمی که مغرب و مشرق عالم را پر کرده بود ، به طرف پایین آمده و به من نزدیک شد. گفت: یا محمد (ص) خدای متعال فرموده که من تو را بین دو چیز مخیر کنم . اینکه پادشاه یا سلطانی باشی یا عبد و بنده باشی . پیامبر می فرماید من به جبرائیل نگاه کردم دیدم که حال او به حالت عادی بازگشت . بعد به من گفت که یا رسول الله (ص) انتخاب کن که عبد باشی . پیامبر اکرم (ص) فرمود که من می خواهم عبد و بنده ای از بندگان خدا باشم . آن فرشته بازگشت . پیامبراکرم (ص) از جبرائیل سوال کردند : چرا حال تو تغییر کرد ؟ از ترس و نگرانی تو من به قدری هراسناک شدم که تا بحال اینقدر نگران نشده بودم . جبرائیل گفت : یا رسول الله این ملک را می شناسید ؟ این ملک اسرافیل بود . ( دربین ملائک مقرب الهی که چهار ملک هستند . طبق روایات اسرافیل از همه مقرب تر است ) . جبرائیل گفت : از زمان خلق آسمان ها و زمین تا به امروز این ملک به عالم پایین نیامده بود . الان که اینجا آمد من فکر کردم که برای امر قیامت آمده است . به همین خاطر ترسیدم . بعد از آن متوجه شدم که مأموریتی دارد . آمده است که شما را بین این دو امر مخیر کند . برخی از افرادی که این موضوع را می فهمیدند ، خیلی می ترسیدند . موی برخی از مردگانی که حضرت عیسی (ع) زنده می کرد از ترس سفید شده بود . زمانی که حضرت عیسی (ع) پسر حضرت نوح را زنده کرد، همه دیدند که موی او سفید است . حضرت عیسی سوال کردند که شما در همین سن پیری از دنیا رفتید؟ گفت من جوان بودم

. اما الان چون به اذن خدا شما من را زنده کردید گمان کردم که بخاطر قیامت بلند شده ام . به همین خاطر از ترس موهای سر من سفید شد. البته قیامت برای همه هولناک نیست .

در قرآن هم آمده است که برخی از افراد از قیامت در امان هستند . البته اینطور نیست که کسی از قبل تضمینی داشته باشد که از قیامت نترسد .

وقتی که پیامبر(ص) و اولیای خدا اینگونه ترس داشتند . ما چقدر می توانیم مطمئن باشیم؟ هرزمانی پیامبر اکرم (ص) یاد قیامت می کردند ، رنگ ایشان عوض شده و اشک می ریختند . شاید برخی از دوستانی که به قم مشرف شده و نماز حضرت آیت الله بهجت را بودند فراموش نکنند . این بزرگوار نمازهای عجیبی داشتند . بدون استثناء در همه ی نماز ها منقلب می شدند. اما نماز شب جمعه ی ایشان نماز دیگری بود . گویی در و دیوار مسجد گریه می کرد . ایشان در شب های جمعه در رکعت اول بعد از حمد سوره ی جمعه را می خواندند . در رکعت دوم بعد از حمد سوره ی دیگری را می خواندند. زمانی که سوره ی جمعه را می خواندند و به این آیه می رسیدند که می گوید ای پیامبر به مردم بگو آن مرگی که از آن فرار می کنید ، یک روز به سراغ شما می آید . شما را به محضر آن کسی می برند که به همه چیز عالم است .

هم به پنهان و هم به ظاهر شما آگاه است . خدا به آن کارهایی که می کردید خبر می دهد .

آیت الله بهجت به اینجا که می رسیدند ، کاملاً مشخص بود که منقلب شده اند . در رکعت دوم زمانی که به این آیه می رسیدند که می گوید ای پیامبر به مردم تذکر بده و آنها را موعظه کن شاید فایده ای داشته باشد . اما آن کسی از موعظه ها و تذکرات تو نفع می برد که دل زنده ای داشته و خدا ترس باشد . آدم شقی و کسی که قساوت دل، او را گرفته از این موعظه ها دوری می کند . آن کسی است که وارد بزرگترین آتش می شود . آیت الله بهجت به اینجا که می رسید سکوت می کرد . گویی دیگر توان خواندن نداشت .

ما درروایت داریم که آتش های دنیا نسبت به آتش قیامت هفتاد مرتبه تنزل پیدا کرده اند . شما حتی نمی توانید نزدیک آتش کوره های ذوب آهن و یا ریخته گری ها شوید . با این حال این آتش هفتاد مرتبه تنزل یافته ی آتش جهنم است . البته در جهنم تنها آتش نیست بلکه چیزهای دیگری هم است که عذاب آن از آتش بیشتر است .

آقای بهجت بعد از چند لحظه با یک صدای بسیار ضعیف ادامه ی آیه را قرائت می کردند .

آن کسی که در آن آتش بزرگ رفته نه می میرد که رهایی پیدا کند و نه می تواند زندگی کند . بین مرگ و زندگی دست و پا می زند .

آقای بهجت هفتاد سال ، هر روز زیارت عاشورا ، زیارت جامعه ی کبیره ، نماز جعفر طیار می خواندند و هر روز بین الطلوعین بیدار بودند . و هر روز نیز به زیارت حرم می رفتند . آن موقعی که در نجف بودند به زیارت حرم آن مکان می رفتند و زمانی که قم بودند به زیارت حرم حضرت معصومه (س) و زمانی که در مشهد بودند به زیارت حرم حضرت امام رضا (ع) می رفتند .

گاهی ما هفتاد روز و یا هفت روز هم نمی توانیم این کار را بکنیم . اما ایشان هفتاد سال این کار را تکرار می کردند . اما باز هم اینگونه ترس داشتند .

درجات معرفت انسان متفاوت است و نسبت به این درجات ، حالات فرد نیز مختلف است . ما نیز باید یک شباهتی با انبیاء و اولیا و یا این کسانی که شاگردان آنها بودند داشته باشیم . اما گاهی اوقات حتی ترس آن را هم نداریم .

یک نفر پیامک زده بود به این مضمون که من با اینکه گناهان بزرگی مرتکب شده ام که خدا می داند ، اما ترسی از مرگ و عالم آخرت ندارم . در جواب ایشان باید گفت که یا شما نمی دانید گناه چیست و چه عواقبی دارد و یا مرگ و آخرت را نمی شناسید . وگرنه اگر انسان مرگ را شناخته و بداند که به چه جایی می رود و یا حتی احتمال آن را بدهد، بسیار تکان دهنده است .

درروایت است که امیرالمومنین (ع) زمانی که حاکم بودند، به نزدیک بازار می آمدند و از اینکه می دیدند همه مشغول کار خود هستند گریه می کردند .

می فرمودند: بندگان خدا بانگ کوچ زده اند ، حواس خود را جمع کرده و غافل نباشید . یک ابدیتی در پیش دارید . این سال های کوتاه که به اندازه ی یک پلک به هم زدن هم نیست ، شما را مشغول نکند . این حالات را این بندگان بزرگ الهی داشته اند . گاهی برخی از جملات برای ما یک تخیلی ایجاد می کند .

امیرالمومنین (ع) اینگونه می فرمودند، ولی گاهی برخی از ما می گوییم که ما علی داریم چه غم داریم . گویی امیرالمومنین (ع) خدای نخواسته یک بیمه ی گناهی است که به ما می گوید شما هرکاری می خواهید بکنید . یک نفر از حضرت سوال کرد که چرا شما اینقدر عبادت می کنید ؟ ایشان فرمود : می ترسم به برادرم رسول خدا نرسم .

یک زمانی امام سجاد (ع) روی چهار دست و پا حرکت می کردند . از بسیاری سجده ورکوع نمی توانستند روی پای خود بایستند . امام باقر(ع) فرزند ایشان می فرماید که من نوجوان بودم . وقتی پدر خود را با پیشانی پینه بسته و چهره ی نورانی دیدم که این چنین چهار دست و پا حرکت می کند ، گریه کردم . گفتم: پدر جان شما خیلی سخت می گیرید .

امام سجاد (ع) فرمود : فرزندم کتاب جدم علی (ع) را بیاور .

وقتی کتاب امیرالمومنین که حالاتی از ایشان در آن نوشته شده بود را آوردم . امام سجاد (ع) چند ورقی را نگاه کرده و آن را کنار گذاشتند .

سپس فرمودند : چه کسی می تواند به عبادت های علی (ع) برسد. حضرت علی (ع) اینگونه بودند .آنوقت گاهی برخی از ما می گوییم که علی داریم چه غم داریم . با این حرف گویی می خواهیم بابی از تنبلی رابرای خود باز کنیم .

یک شاعری بود به اسم حاجب که شعری به این مضمون گفت که حاجب اگر معامله ی حشر با علی است ، آسوده باش هرچه بخواهی گناه کن .

آن حضرت را در خواب دید . ایشان فرمود: این چه حرف اشتباهی است که زدی ؟ اینگونه بگو : حاجب اگر معامله ی حشر با علی است ، شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن .

کسی که وارد ولایت امیرالمومنین (ع) می شود اهل عمل است . در روایت است کسانی که اهل ولایت هستند ، اهل تقوا بوده و در آن شهری که آنها زندگی می کنند از همه باتقوا تر و خدا ترس تر هستند . کسانی که اهل ولایت هستند حقوق دیگران را رعایت می کنند . یک عده ای برای دیدن امام رضا(ع) به مرو رفتند . خادم ایشان به نزدیک در آمده و گفت چکار دارید ؟ گفتند ما یک عده از شیعیان امیرالمومنین (ع) هستیم و از راه دور آمده ایم که به خدمت امام رضا(ع) برسیم. خادم به نزد امام رضا(ع) آمده و گفت یک عده از شیعیان جد شما هستند و می خواهند با شما ملاقات کنند . امام فرمودند بگویید بروند من الان فرصت ندارم .

خادم به آنها گفت بروید امام وقت ندارند . فردا آمدند بازهم امام ایشان را نپذیرفتند .

در روایت است که تا دو ماه امام رضا (ع) ایشان را راه ندادند . بعد از دو ماه آنها به خادم گفتند از آقا بپرسید مگر ما چه جفایی کرده ایم که اینگونه ما را دشمن شاد می کنید. حضرت فرمود : می توانید داخل شوید . سپس به آنها فرمود : شما واجبات خدا را درست انجام نمی دهید .حرام های خدا را مرتکب شده و حقوق یکدیگر را هم مراعات نمی کنید . آنوقت می خواهید من شما را به خانه ی خود راه بدهم .

شیعه کسی است که از همه اهل عمل تر و باتقواتر است . ما که شیعه ی امیرالمومنین (ع) سعی کنیم که به سمت قله هایی که اهل بیت دوست داشتند ، برویم .

به تعبیر امام رضا (ع) شیعه کسی است که در زندگی او حضرت علی (ع) و اهل بیت وارد شده باشند . حضرت امیر(ع) فرمود که شما نمی توانید مانند من باشید ولی زحمت خود را بکشید . ما هم دست شما را می گیریم . شفاعت مربوط به کسی است که در کلاس اهل بیت نشسته و احیاناً در جایی کم آورده است . در این صورت اهل بیت به او کمک می کنند . امام صادق (ع) فرمود که روزغدیر در عالم بالا، به معنای روز عهد است . یعنی روزی است که ما باید تجدید عهد کنیم . اینکه کارهایی که از ما خواسته شده، انجام داده ایم یا خیر. امام ما خداترس و اهل عمل بود . این را نیز به ما توصیه می کند.

نوشته شده در جمعه 23 دی 1390برچسب:,ساعت 13:18 توسط نازنین زهرا| |

شباهت دنیا به جهنم

 

 

دنیای مذموم که در آخرت چهره اش به شکل جهنم است همان کارهای حرامی است که ما در این دنیا انجام می دهیم و یا تعلقات و دلبستگی هایی است که انسان را از خدا و خودش غافل می کند . مثل اینکه شما به زیارت می روید و هدف تان زیارت است و بعد به یک هتل می روید و به اتاق می پردازید و همه اش در فکر دکوراسیون اتاق هستید و از زیارت باز می مانید یا اینکه اگر هم به زیارت می روید در فکر اتاق هستید .

 حضرت علی (ع) می فرماید : دنیای مذموم ظاهر زیبایی دارد ولی باطن آن سم است .

حافظ می گوید ما برای بندگی به این دنیا آمده ایم . گاهی ما این هدف را گم می کنیم .

مرحوم کوهستانی نمازهای عجیبی داشت . او می گفت که یک لحظه نمازم را با حکومت دنیا عوض نمی کنم .

 ایشان در آخر عمرشان  بخاطر کهولت سن ، رکعات نمازشان را اشتباه می کردند و شک می کردند. ایشان به اطرافیانشان می گفتند که زندگی کردن در این دنیا که رکعت های نمازش این شکلی شده است دیگر فایده ندارد . ایشان زندگی را برای ارتباط باخدا و مناجات و قرب می خواستند .

بعضی از افراد مناجات را کار نمی دانند و برای آن وقت نمی گذارند . درواقع دنیای مذموم ما هستیم .دنیا طبیعت که مذموم نیست. نوع نگاه و برخورد ما به این نعمت خداهای باعث می شود که این دنیا برای ما مذموم باشد یا اینکه دنیا برای ما توشه ی آخرت باشد. پس همه وارد جهنم یعنی باطن دنیا می شوند . انبیاء و اولیاء به دنیا دل نبستند و مرتکب حرام نشدند و گذشتند .

بخاطر همین پیامبر فرمود :ما از جهنم رد شدیم و خاموش بود . آنها در این دنیا دلبستگی پیدا نکردند که زمین گیر بشوند

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:,ساعت 13:25 توسط نازنین زهرا| |

 

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن

صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی

هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ

وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ

دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ

طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

نوشته شده در پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:,ساعت 1:9 توسط نازنین زهرا| |

 پل صراط

یکی از مراحل قیامت است

- در صحنه ی محشر بعد از اینکه نامه ی عمل را ارائه کردند و انسان به اعمال خودش دست پیدا کرد ، جهنم را می آوردند و بر جهنم صراطی زده می شود که انسانهایی که می خواهند به بهشت بروند باید از آن عبور بکنند . روایت داریم که پل صراط نازکتر از مو و بُرنده تر از شمشیر است . در سوره ی فجر داریم : موقعی که زمین به شدت کوبیده بشود و عرشه ی محشر آماده بشود و پروردگار ظهور بکند و ملائک صحنه ی حسابرسی را آمده بکنند جهنم آورده می شود .

 پیامبر فرمود : هزاران ملک زمام جهنم را در دست دارند و آنرا وارد محشر می کنند . جهنم مثل یک حیوان سرکش و درنده سرکشی می کند و اگر خدا آنرا نگه ندارد همه جا را می سوزاند . جهنم و بهشت یک موجود زنده هستند.

در قرآن صحبت کردن و شنیدن جهنم نقل شده است . جهنم ناله و صدا دارد .

در سوره ی فرقان آیه دوازده می فرماید :

 وقتی جهنم مجرمین را از راه دور می بیند یک مرتبه مجرمین یک صدای غضبناک را از جهنم می شنوند .

پس جهنم حی است.

 امام سجاد (ع) در دعای سی دو صحیفه ی سجادیه می فرماید:

پناه می برم از جهنمی که آسان آن هم سخت است . مثل اینکه ما چیزی را می گوییم که کم آن هم زیاد است

. یکی از شاگردان سید بحرالعلوم خیلی گریه می کرد . از او پرسیدند که تو چرا اینقدر گریه می کنی ؟ او گفت: من یک روز در درس علامه بحر العلوم بودم که ایشان حدیثی از احمدبن محمد نقل کردند . من به آقا گفتم که اسم او محمدبن احمد است . علامه بحر العلوم فرمودند : خیر نام ایشان احمدبن محمد است . من خودش و پدر و اجدادش را می شنام .

. من تمام افرادی که در این مجلس نشسته ام را می شناسم و حتی می دانم چه کسی بهشتی و چه کسی جهنمی است و با چشم به من اشاره ای کرد . از آن موقع ترسی در من افتاده است که نکند من جهنمی باشم .

ما نمی دانیم که جهنم را از کجا می آورند .

ظاهرا جهنم یکی از اسماء خداست . یعنی یک تنزلی از اسم منتقم الهی است . اسماء رحمت خدا ظهور بهشت و اسماء قهر وغضب ظهور جهنم است .

پس جهنم آورده می شود و همه بی استثنا باید وارد جهنم بشوند حتی اولیاء و معصومین . در سوره ی مریم آیه 71 خدا می فرماید : همه باید وارد جهنم بشوید و این حکم قطعی خداست . از پیامبر پرسیدند که شما هم وارد جهنم می شوید ؟ پیامبر فرمود : بله ولی مثل باد از آن عبور می کنم . وقتی این آیه نازل شد پیامبر خیلی گریه کرد . ادامه آیه نازل شد . می فرماید : انسانهای با تقوا را نجات می دهیم ولی ظالمین در جهنم به زانو درمی آیند و در آنجا می مانند .

در مجمع البیان مرحوم طبرسی روایتی است که وقتی مومنین می خواهند از جهنم عبور کنند جهنم می گوید که زود رد بشوید ، شما با نورتان آتش من را خاموش کردید

. پیامبر فرمود : کسانی که وارد جهنم می شوند دو فرقه هستند .

 یک فرقه فریادشان از جهنم بلند می شود و یک فرقه که جهنم فریادشان از آنها بلند می شود که با نورتان آتش من را خاموش کردید .

 روایت داریم وقتی اهل بهشت به بهشت رسیدند با همدیگر صحبت می کنند و می گویند : اینکه می گفتند ما باید از جهنم رد بشویم تا به بهشت برسیم را ما ندیدیم . می فرماید: رد شدید ولی آتش جهنم سرد بود. جنس شما سوختنی نبود و جنس مومن سوختنی نیست . شبیه آتشی که ابراهیم را نسوزاند . عبور مومنین از جهنم نسبت به درجات شان با هم تفاوت هایی دارد .

چون قرآن می فرماید که همه باید وارد جهنم بشوند پس معلوم است که صراط توی جهنم است

مرحوم فیض کاشانی هم می گوید که صراط داخل جهنم است نه بالای جهنم .

 کسانی که آهسته رد می شوند شعاع هایی از جهنم به آنها می خورد و کسانی که در مواقفگاه ها معطل می شوند سختی هایی می بینند .

چه سِّری وجود دارد که همه باید وارد جهنم بشوند ؟ چرا راه بهشت از جهنم می گذرد ؟

عالم آخرت بگونه ای نمود باطن این عالم دنیا و خصوصیات اعمال و وضعیت ما در این دنیاست . جهنم در آنجا چهره ی باطنی دنیاست . در آنجا همه ی باطن ها رو می آید از جمله باطن خودمان و باطن خود دنیا . باطن دنیا در آنجا به شکل آتش و جهنم است . البته دنیای حرام مثل باطن آلودگی ها ، گناهان ، شهوت ها ،غضب ها و شیطنت ها . دنیای حلال نعمت خداست که در اختیار ما قرار داده می شود. اگر کسی از چارچوب حلال دنیا استفاده کند ، این سرمایه آخرت فرد می شود . این مذموم نیست .

 فردی نزد حضرت امیرالمومنین آمد و به مذمت دنیا پرداخت . حضرت امیرالمومنین فرمود : ای کسی که فریفته ی دنیا هستی و دشنام می دهی ، تو به دنیا بد کرده ای یا دنیا به تو بد کرده است ؟ دنیا محل عبادت دوستان خداست . مردان خدا در همین دنیا معامله می کنند .

سرمایه ی آخرت ما از همین دنیاست . رشد عملی و شکوفایی ما در این دنیاست . ما در اینجا می توانیم نهال وجود خودمان را به درخت تبدیل بکنیم تا بار بدهد . اگر کسی با اعمال خودش انسانیتش را شکوفا نکرد ، در برزخ و آخرت جای شکوفایی نیست . پس دنیا به این معنا بد نیست . یکی از اصحاب امام صادق (ع) گفت که فلانی اهل دنیاست و هر روز به دنبال کار می رود . اگر کسی برای توسعه ی زندگی واهل وعیالش به دنبال کار می رود این عین آخرت است.

نوشته شده در چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:,ساعت 23:36 توسط نازنین زهرا| |

نوشته شده در چهار شنبه 21 دی 1398برچسب:,ساعت 16:59 توسط نازنین زهرا| |


Power By: LoxBlog.Com